Get Mystery Box with random crypto!

DonRezaei🦉🏴

Logo of telegram channel donrezaei — DonRezaei🦉🏴 D
Logo of telegram channel donrezaei — DonRezaei🦉🏴
Channel address: @donrezaei
Categories: Psychology
Language: English
Subscribers: 1.83K
Description from channel

کانال امیرحسین رضائی
مشاور مدیریت
مدرس و منتور بازاریابی و فروش
instagram.com/donrezaei
.
علاقمند به بازارهای مالی و سرمایه گذاری
.
ادمین
@donadmin

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


The latest Messages 10

2022-02-13 14:16:10 10 نکته برای در امان ماندن از خطای پیش‌بینی

برای در امان ماندن از این خطا یا توهم، نکات زیر را همواره به یاد داشته باشید:

۱. سیاسیون، اقتصاد دان‌ها، صاحبنظران و کارشناسان هر چه موارد بیشتری را پیش‌بینی کنند، در نتیجه مطابق احتمالات تعداد بیشتری از پیش‌بینی‌هایشان درست از آب در می‌آید.
آنها فقط بر پیش‌بینی‌های درستشان تاکید خواهند نمود و به خود خواهند بالید چون خیالشان راحت است؛ ما پیش‌بینی‌های غلط ایشان را به یاد نمی‌آوریم و بدتر آنکه برای پیش‌بینی‌های غلطشان جریمه نخواهند شد.

۲. از خودتان بپرسید انگیزه پیش‌بینی‌کننده چیست؟ و از پیش‌بینی‌اش چه سودی می‌برد؟

۳. از خودتان سوال کنید پیش‌بینی کننده در صورت اشتباه چه چیزی را از دست خواهد داد؟ اعتبار یا پولش یا هیچکدام؟

۴. بدون آگاهی از پیشینه مثبت پیش‌بینی کننده حداقل طی پنج سال گذشته، تحت تاثیر قرار نگیرید.

۵. قیمت‌ها نوسانی و سینوسی هستند. اگر خودتان مطالعه نداشته باشید در دام حرکت رمه‌ای خواهید افتاد( اقدامی‌بی فکر، بدون اندیشه، هیجانی و صرفاً به دنبال گروهی با همین خصوصیات). به عبارتی از شدت هیجان و به دنبال یک جمعیت هیجانی در اوج قیمت خواهید خرید و پس از فروکش کردن هیجان بازار و از ترس از دست رفتن بیشتر سرمایه، در کف قیمت خواهید فروخت.

۶. به نرخ پایه یا ضریب احتمال موفقیت در هر فعالیت و فرایندی دقت کنید. به عنوان مثال در بازار فارکس یا ارزهای خارجی 2 درصد افراد سود و 98 درصد زیان می‌کنند. پس زیاد به شانس خود اتکا نکنید.

۷. پیش‌بینی‌های خودتان را در موارد مختلف در یک دفترچه یادداشت کنید. از اینکه تا چه اندازه غلط پیش‌گویی کرده‌اید متعجب خواهید شد.

۸. فقط به تحلیل‌های علمی ‌از منابع معتبر و بی طرف توجه نمایید و بین تحلیل‌های علمی‌ با پیش‌گویی تفاوت قایل شوید.

۹. منابع اطلاعاتی گوناگون با سلایق مختلف و متضاد انتخاب کنید. اگر منابع شما همفکر و هم نظر باشند خواندن صد گزارش نیز به دانش شما نخواهد افزود.

۱۰. خودتان مطالعه کنید، خودتان مطالعه کنید، خودتان مطالعه کنید و سپس از کسانی مشورت بگیرید که متخصص آن موضوع باشند، مسئولیت‌پذیر باشند، سابقه درخشان داشته باشند و در نهایت خودتان تصمیم بگیرید، با حوصله تصمیم بگیرید، به اتفاق اعضای خانواده تصمیم بگیرید و اگر نتوانستید اعضای مخالف تصمیمتان در خانواده را متقاعد کنید دقت کنید که شاید به دانش کافی برای تصمیم‌گیری در خصوص آن موضوع نرسیده‌اید.
59 viewsedited  11:16
Open / Comment
2022-02-12 16:22:06 نشانه‌های یک رئیس خوب

رابرت ساتن، استاد دانشکده مدیریت دانشگاه استنفورد، در مقاله خود به نام «چگونه در شرایط بد اقتصادی، رئیس خوبی باشیم؟» می‌نویسد: اگر بخواهیم رو راست باشیم، رئیس خوب بودن حتی در شرایط خوب اقتصادی هم سخت است، چه برسد به شرایط بد اقتصادی

برای همین، تمرین «رئیس خوب بودن در شرایط بد اقتصادی»، تمرینی بسیار واجب برای هر مدیری است که می‌خواهد شرکتش شرایط بد اقتصادی را با موفقیت پشت سر بگذارد و در بازار باقی بماند. برای این منظور باید این اصول را رعایت کنیم:

مخفی کاری نکنید
خیلی از مدیران به اشتباه تصور می‌کنند وقتی شرایط اقتصادی نامناسب می‌شود، نباید درباره آینده کارمندان و شرکت با آنها گفتگو کنند بلکه باید همه‌ چیز را مخفی کنند

در حالی که وقتی شما همه چیز را از کارمندان مخفی می‌کنید، به بازار شایعات منفی و مخرب دامن می‌زنید. در حالی که تحقیقات نشان می‌دهد وقتی یک کارمند می‌داند که مثلا شش ماه دیگر بیکار می‌شود، خیلی بهتر از وقتی است که ناگهان به او می‌گویند از هفته آینده نمی‌تواند به شرکت بیاید

مشورت‌پذیر باشید
تحقیقات مختلف این واقعیت را ثابت کرده‌اند که در شرایط بد اقتصادی، معمولا مدیران ارشد شرکت‌ها به بهانه محرمانه بودن شرایط شرکت، مدیران عملیاتی و کارمندان شرکت را در تصمیم‌گیری‌ها دخالت نمی‌دهند و خودشان تصمیم‌گیری می‌کنند. این تحقیقات نشان می‌دهند در چنین شرایطی، مدیران ارشد معمولا راحت‌ترین تصمیم را می‌گیرند، نه معقول‌ترین تصمیمی که می‌تواند به شرکت کمک کند

اگر در شرایط بد اقتصادی بخواهیم یک مدیر خود رأی باشیم، قطعا با مشکل مواجه می‌شویم. اما اگر هنگام تصمیم‌گیری، نظرات و ایده‌های افراد مختلف را بگیریم و شرایط محیطی را به خوبی تحلیل کنیم تا به یک تصمیم درست و با کمترین خطا برسیم، به احتمال زیاد می‌توانیم شرایط بد اقتصادی را پشت سر بگذاریم

صبور باشید
یکی از ویژگی‌های شرایط بد اقتصادی این است که مدیران و کارمندان عملیاتی، مرتب راجع به آینده شرکت از مدیران ارشد سوال می‌پرسند و این کار باعث فشار مضاعف به مدیران ارشد می‌شود. برای مثال، در تحقیقی که از شرکت بازی‌های کامپیوتری آتاری انجام دادیم، متوجه شدیم که وقتی شرایط شرکت بد شد و شرکت رو به ورشکستگی رفت، مدیران ارشد آن درهای مخفیانه‌ای را برای رفت و آمد درست کرده بودند تا با کارمندان و سوالات آنها درباره آینده شغلی‌ شان و شرکت مواجه نشوند.
اما مدیران ارشد حرفه‌ای، خلاف این رفتار را دارند و با صبوری به سوالات و ابهامات مدیران و کارمندان زیردست‌شان پاسخ می‌دهند

از طرف دیگر، اشتباهی که بسیاری از مدیران ارشد در شرایط بد اقتصادی می‌کنند، این است که به ناگهان غیب می‌شوند و مثلا برای چند هفته در شرکت آفتابی نمی‌شوند. این کار هم جز کمک به شایعه‌سازی، هیچ کمکی به شرکت نمی‌کند

شفاف‌سازی کنید
تحقیقات نشان می‌دهد هر چقدر در شرایط بد اقتصادی، شفاف‌تر عمل کنیم و دلایل اتخاذ تصمیمات و استراتژی‌های شرکت را برای بقیه مدیران و کارمندان توضیح بدهیم، احتمال عبور موفق شرکت از شرایط بد اقتصادی، بالاتر می‌رود

به همین دلیل، در شرایط بد اقتصادی، مدیران ارشد حرفه‌ای روابط‌شان با مدیران و کارمندان زیردست‌شان را افزایش می‌دهند تا بتوانند با شفاف‌سازی شرایط و تصمیمات شرکت، انگیزه آنها برای ادامه مسیر سخت پیش‌روی شرکت را ارتقاء بدهند

دنبال پیروزی‌های کوچک باشید
در شرایط بد اقتصادی، باید توقع‌مان از مدیران و کارمندان را کاهش بدهیم و نباید منتظر پیروزی‌های بزرگ باشیم

در حقیقت، مدیران ارشد حرفه‌ای به جای پیروزی‌های بزرگ دنبال پیروزی‌های کوچک هستند چون می‌دانند هم احتمال رسیدن به پیروزی‌های کوچک، بیشتر از رسیدن به پیروزی‌های بزرگ است و هم فشار روانی روی کارمندان را کاهش می‌دهد
62 views13:22
Open / Comment
2022-02-12 15:55:34 این گفته قدیمی، که افراد مهم ترین دارایی شما هستند، نادرست است

افراد مهم ترین دارایی شما نیستند، افراد مناسب مهم ترین دارایی شما هستند.

وقتی شما افراد منظم دارید، نیازی به سلسله مراتب ندارید.

وقتی افکار منظم دارید، نیازی به تشریفات اداری ندارید.

وقتی اعمال شما همراه با نظم باشد، دیگری نیازی به کنترل شدن ندارید.

وقتی فرهنگی مبتنی بر نظم را با وجدان کاری ادغام کنید، نوعی قدرت جادویی به دست می آورید که شما را به سمت عملکردهای عالی سوق می دهد.

به نقل از کتاب خوب به عالی اثر جیم کالینز
59 views12:55
Open / Comment
2022-02-11 14:15:30 آیا شما باسواد هستید؟!


■یادتان هست سعدی در گلستان میگفت: دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‌فایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد، و دیگر آن که آموخت و نکرد.

□حالا یونسکو هم در جدیدترین تعریفش از *سواد* همان حرف سعدی را زده است.

●شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام می‌شود. به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خوانده‌ها و دانسته‌های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.

○با تعریف جدیدی که یونسکو ارائه داده باسوادی، توانایی *تغییر (Change)* است و باسواد کسی است که بتواند با آموخته‌هایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانسته‌ها و راهکارهای دست‌یابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.

■توانایی خواندن و نوشتن، اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب می‌شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.

□دومین تعریف اضافه‌شدن یادگرفتن رایانه و یک زبان خارجی. در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و دانستن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین‌ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاهی کشور ما بی‌سواد محسوب می‌شوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.

●سومین تعریف، اضافه‌شدن ۱۲ نوع سواد. سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارت‌هایی اعلام شد که داشتن این توانایی‌ها و مهارت‌ها مصداق باسوادبودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می‌شود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارت‌ها عبارت‌اند از:

۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش‌های پس‌انداز و توازن دخل و خرج.
۴- سواد رسانه‌ای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
۶- سواد رایانه‌ای: دانستن مهارت‌های راهبری رایانه
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری‌ها و داشتن یک برنامه فعالیت بدنی منظم در زندگی.
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت‌ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم شناختی: دانستن راه‌های حفاظت از محیط زیست.
۱۰- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه‌های مختلف و ایجاد استدلال‌های منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.

○از آن جا که باسوادبودن به یادگیری این مهارت‌ها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارت‌ها تغییر رویه می‌داد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارت‌های فوق نکرده است.

■در چهارمین ‌و جدیدترین تعریف، علم با عمل معنا می‌شود. به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرار گرفته است، یعنی *شخصی با سواد تلقی می‌شود که بتواند با استفاده از خوانده‌ها و آموخته‌های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.*

□در واقع، این تعریف مکمل تعریف قبلی است؛ چرا که، صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی‌که مهارت‌ها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه می‌توان گفت این فرد، انسانی با سواد است.

گاهنامه مدیر
32 views11:15
Open / Comment
2022-02-10 14:50:00
https://wa.me/message/OSUGEAZ5KY2NP1
50 views11:50
Open / Comment
2022-02-10 14:48:16 راه حل هایی برای اجتناب از به تاخیر انداختن وظایف

تعلل در کارها و به تأخیر انداختن امور ممکن است دلایل مختلف داشته باشد. تا زمانی که علت اصلی آن برایتان روشن نباشد، هر اقدامی برای حل کردن آن، ممکن است وضع را بدتر کند. در این مقاله ما چند مورد از شایع‌ترین علل این مشکل و راه‌حل‌های رفع آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

کاری که پیش روی شما است برایتان سنگین است

راه‌حل: وظیفه‌ی خود را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید و بعد روی آن‌ها کارکنید. این کار باعث حرکت شما می‌شود و مسئولیت شما کمتر رعب‌انگیز به نظر می‌رسد.

تعداد وظایفی که به عهده دارید بسیار زیاد است

راه‌حل: وظایفتان را به‌صورت یک فعالیت مفهومی باهم ترکیب کنید و برای این فعالیت یک محدودیت زمانی تعیین کنید.

وظایف شما تکراری و خسته‌کننده است

راه‌حل: وظایفتان را به کارهای جداگانه تفکیک کنید. به هر کار یک زمان محدود اختصاص دهید و به چشم یک چالش به آن نگاه کنید که آیا می‌توانید در این مدت محدود، این کار را به پایان برسانید؟ هرگاه که در مدت‌زمان مشخص یا قبل از آن ،کارتان را به پایان رساندید، به خودتان پاداش بدهید.

وظیفه‌ی شما به‌قدری مهم است که برایتان دلهره‌آور است.

راه‌حل: با دوستی که به او اعتماد دارید تماس بگیرید. از او بخواهید که کار شما را مرور کند یا مثل یک هیئت داوری آن را مورد بررسی قرار دهد. وقتی می‌خواهید کارتان را به فرد مورد اعتماد خود تحویل دهید، کمتر احساس خطر می‌کنید و بنابراین شروع کار برایتان آسان‌تر می‌شود. روشن‌بینی و تائید فرد ناظر هم‌زمان با ارائه‌ی آزمایشی کار شما، به شما اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌دهد.

مشکل: شما حس می‌کنید اصلاً تمایلی به کار کردن ندارید.

راه‌حل: شما دو گزینه پیش روی خود دارید : یا اینکه زمان فعالیت را تغییر دهید و به وقتی موکول کنید که کمی حس بهتری دارید، یا اینکه برای خود انگیزه‌های کوتاه‌مدتی ایجاد کنید و در عوض آن به خود پاداش بدهید.
57 views11:48
Open / Comment
2022-02-09 18:52:00 چرا گاهی رهبران باهوش شکست میخورند؟

بیشتر کسب‌و‌کارها را افراد بسیار باهوش اداره می‌کنند اما وقتی این کسب‌و‌کارها با شکست مواجه می‌شوند، دلیل آن معمولا اشتباه‌های احمقانه‌ی همین رهبران باهوش است. ولی چرا این افراد موفق موجب شکست شرکت می‌شوند و چگونه می‌توان از این شکست‌ها جلوگیری کرد؟

۱. خود و شرکت‌شان را دست‌نیافتنی می‌دانستند

داشتن اهداف بلندپروازانه یا غرور سالم هیچ اشکالی ندارد، ولی این رهبران موفقیت کسب و کار خود را بدیهی می‌دانستند. آنها چنان شیفته‌ی ایده‌های خود بودند که باور داشتند رقبای آنها هرگز نمی‌توانند به آنها برسند، شرایط هرگز تغییر نخواهد کرد و هیچ اختلالی در کار آنها ایجاد نخواهد شد.

۲. نمی‌توانستند بگویند در کجا متوقف شدند و شرکت کار خود را از کجا شروع کرد

آنها به‌اندازه‌ای درگیر شهرت و اعتبار شرکت بودند که نتوانستند آن را به‌شکل مؤثر اداره کنند. این مسئله علاوه‌ بر رکود، موجب عدم صداقت و فساد شد. زیرا رهبری که شرکت را متعلق به خود می‌داند، تلاش می‌کند هر چیزی را که تصویر ایجادشده از شرکت را مخدوش می‌کند، پنهان کند و از پنهان‌کردن آمار و ارقام پایین یا محصولات معیوب واهمه‌ای ندارد.

۳. فکر می‌کردند باهوش‌ترین فردِ شرکت هستند

بسیاری از رهبران باهوش به‌خوبی می‌دانند که چقدر باهوش هستند. هویت آنها به‌اندازه‌ای به هوش آنها گره خورده است که فکر می‌کنند به مشورت با دیگران و پرسیدن نظرات آنها نیاز ندارند. آنها به‌سرعت تصمیم گیری می‌کنند و وقتی سوءِتفاهمی پیش‌ می‌آید، به سؤالات دیگران پاسخ نمی‌دهند. اگرچه این رفتار با تصویر تلویزیونی رهبران قوی مطابقت دارد، ولی تصمیم‌گیری‌های سریع و بدون فکر و احتیاط، معمولا به اشتباه‌های بزرگ منجر می‌شود. وقتی به نظرات و افکار دیگران اهمیت نمی‌دهید، احتمال شکست شما نیز بیشتر خواهد بود.

۴. افراد بله‌قربان‌گو را اطراف خود جمع می‌کنند

بعضی از رهبران چنان در وفاداری اطرافیان خود غرق می‌شوند که در تمام تصمیم‌های خود انتظار حمایت بدون‌ فکر و بی‌چون‌وچرا دارند. این مسئله موجب به انزوا کشیده‌شدن کارکنان ارزشمند و ساکت‌شدن تمام صداهایی می‌شود که می‌توانند به موفقیت سازمان کمک کنند. وقتی رهبری مخالفت را به‌معنی بی‌وفایی و ناسپاسی یا حتی بدتر از آن، زیرپاگذاشتن اقتدار خود می‌داند، دیگر کسی نمی‌تواند در مواقع ضروری به او هشدار بدهد.
50 views15:52
Open / Comment
2022-02-09 13:21:20
تعادل در چرخه ی حیاتی زندگی
81 views10:21
Open / Comment
2022-02-08 17:23:28 *میهمانی یا زندگی مشترک!*

■دوستی برای خوردن قهوه به خانه ام آمد، نشستیم و در مورد زندگی صحبت کردیم. در خلال مکالمه، گفتم: "من می روم ظرف ها را بشورم و بلافاصله برمی گردم."

□او طوری به من نگاه کرد که انگار به او گفته بودم که قرار است یک موشک فضایی بسازم. سپس با تحسین اما کمی متحیر به من گفت: «خوشحالم که به همسرت کمک می‌کنی، من کمکی نمی‌کنم زیرا وقتی انجام می‌دهم، همسرم از من تعریف نمی‌کند. هفته گذشته زمین را شستم و تشکری نشنیدم.»

●برگشتم تا پیش او بنشینم و توضیح دادم که من به همسرم «کمکی» نکردم. در واقع، همسرم به کمک نیاز ندارد، او به یک شریک نیاز دارد. من در خانه شریک هستم و در زندگی مشترک وظایف تقسیم شده است، اما انجام کارهای خانه "کمک" نیست.

من به همسرم کمک نمی کنم خانه را تمیز کند زیرا من هم اینجا زندگی می کنم و باید من هم آن را تمیز کنم.

من در آشپزی به همسرم کمک نمی کنم زیرا من هم می خواهم غذا بخورم و من هم باید آشپزی کنم.

من به همسرم کمک نمی‌کنم بعد از غذا ظرف‌ها را بشوید، زیرا من هم از آن ظرف‌ها استفاده می‌کنم.

من به همسرم در مورد فرزندانش کمک نمی کنم زیرا آنها هم فرزندان من هستند و من پدر شان هستم.

من برای شستن، پهن کردن و تاکردن لباس ها به همسرم کمک نمی کنم، زیرا لباس ها نیز مال من و فرزندانم است.

من در خانه کمکی نیستم، من بخشی از خانواده هستم. و در مورد تعریف و تمجید، از دوستم پرسیدم آخرین باری که همسرش نظافت خانه، لباس شستن، تعویض ملحفه، حمام کردن فرزندانش، آشپزی، نظم دهی و ... را تمام کرده است آیا به او گفتید متشکرم؟ و یک تشکر از نوع: وای عزیزم!!! شما فوق العاده هستید!!!

○آیا این برای شما پوچ به نظر می رسد؟ عجیب به نظر می‌رسد؟ هنگامی که شما، یک بار در زندگی، زمین را تمیز می کردید، حداقل انتظار یک جایزه عالی با شکوه زیاد را داشتید... چرا؟ دوست من هرگز به این موضوع فکر نکردی؟

■شاید به این دلیل که در فرهنگ ما چنین نشان داده است که همه چیز وظیفه اوست. شاید به شما یاد داده اند که همه این کارها باید بدون حرکت انگشت مرد انجام شود؟ پس تو هم او را همان گونه که انتظار داری تو را ستایش کنند، به همان شدت تحسین کن. به او دست بده، مانند یک همراه واقعی رفتار کن، نه به عنوان یک مهمان که فقط برای خوردن، خوابیدن، حمام کردن و برآوردن نیازها می آید... احساس کنید در خانه خود هستید نه در خانه او.

تغییر واقعی جامعه ما از خانه های ما شروع می شود، بیایید به پسران و دخترانمان حس واقعی همنشینی را بیاموزیم!

دکتر پدرام کیانی
139 views14:23
Open / Comment
2022-02-07 14:44:22 ۶ دروغی که نباید به خودتان بگویید

من که اصلا وقتش را ندارم

برای کسب یک مهارت، درس خواندن یا یک پروژه بزرگ، همیشه وقت نداشتن، بدترین بهانه ممکن است.

مشکل این است که خیلی وقت‌ها ما نمی‌خواهیم «واقعا» کاری را انجام بدهیم و در پس ذهنمان یا از آن بدمان می‌آید یا جسارت انجام دادنش را نداریم.

همیشه راهی برای سازماندهی زندگی و حذف کارهای بیهوده و وقت باز کردن برای کارهای ضروری وجود دارد.

اگر واقعاً می‌خواهید کاری را انجام دهید، راهی برای انجام آن خواهید یافت!

شروع به سرزنش دیگران می‌کنید

دیگران را به خاطر اشتباهات خود یا آنچه بر سر شما آمده، سرزنش می‌کنید. در واقع این طور وقت‌ها نمی‌خواهیم بپذیریم که هیچ کس کامل نیست و اشتباه جزئی از زندگی است. میزان توقعتان را از خودتان پایین‌تر بیاورید و روابط خودتان را با دیگران با سرزنش کردن آنها در آشکار و نهان خراب نکنید.

غیر ممکن است

وقتی می‌گویید چیزی غیرممکن است، اساساً از همان ابتدا توانایی‌های خود را انکار می‌کنید، شما تصمیم می‌گیرید که توانایی آن را نداشته باشید.

گاهی اوقات به این دلیل این کار را انجام می‌دهیم که می‌ترسیم باور‌های خود را به چالش بکشیم و از «محدوده راحتی» خود خارج شویم.

باید خودتان را عملا درگیر پروژه‌ای کنید و توانایی‌های فعلی خودتان استفاده کنید، دشواری‌هایش را ساده‌سازی کنید و از کمک دیگران استفاده کنید.

شما معتقدید که دیگران «درکتان نمی‌کنند»

شما گاهی اوقات از این باور به عنوان یک ابزار فرار استفاده می‌کنید تا از شنیدن آنچه واقعاً باید بشنوید؛ اجتناب کنید. در جالی که هیچ کس واقعا تنها نیست. بسیاری از آدم‌های دیگر هم بر چالش‌های مشابه شما غلبه کرده‌اند.

اطرافیان شما هر قدر هم بی‌توجه باشند، به هر حال روبات نیستند و شما باید گام‌های اول را برای تعامل و فهماندن سخنتان به آنها باید بردارید.

تکیه کلام شما این شده: «گفتنش فقط آسان است، در عمل …»

با همین تکیه کلام خلاقیت را در خود می‌خشکانیم و به دنبال راه‌های مبتکرانه برای حل مشکلات برنمی‌آییم.

هنوز کار را شروع نکرده‌اید و انتظار دارید «چگونه‌ها» را بدانید یا یک راهنمای آسان و مشروح برای غلبه بر همه مشکلات به دست شما داده شود!

اگر می‌توانستیم چند بار زندگی کنیم لابد یک حل المسائل زندگی مفصل می‌داشتیم که طبق آن می‌شد از همه مشکلات اجتناب کرد و چگونه‌ها را دانست. اما چون عملا یک بار زندگی می‌کنیم و شرایط هر کس یگانه است، برای انجام کارها و پیش بردن زندگی چاره‌ای جز این نداریم که عملا وارد کارها شویم و با مشکلات مبارزه کنیم. آگاهی و راه‌های منحصر به فرد حل مشکلات در حین حرکت به سمت هدف و قله به دست می‌آیند نه در دامنه یک کوهستان!

علیرضا مجیدی، يک پزشک
103 views11:44
Open / Comment