2021-11-15 22:08:22
واژه چهارصد و هفتاد و ششم)
vulnerable
/'vʌlnərəbl/
adj.
آسیب پذیر، صدمه پذیر، حساس، بی دفاع، بی پناه
(وال نره بالا)ی سطح آب؛ آخه وال ها بیرون سطح آب آسیب پذیر هستن!
He was very vulnerable after his divorce.
او بعد از طلاق خیلی حساس (و آسیب پذیر شده) بود.
Your computer is vulnerable to viruses.
کامپیوتر شما در برابر ویروس ها آسیبپذیر است.
The town was vulnerable to attack from the west.
شهر از سمت غرب در برابر حمله آسیب پذیر بود.
The government must help the most vulnerable groups in our society.
دولت باید به آسیبپذیرترین گروه های جامعه ما کمک کند.
This procedure has improved, but it is still vulnerable to criticism.
این رویه اصلاح شده، اما همچنان نقدهایی به آن وارد است.
You must try not to appear vulnerable.
نباید خودت را آسیبپذیر نشان بدهی؛
نباید از خودت ضعف نشان بدهی.
The virus attacks the immune system, leaving your body vulnerable to infections.
این ویروس با حمله به سیستم ایمنی، بدن شما را در برابر بیماری ها آسیبپذیر میکند.
Hippos are uniquely vulnerable to drought.
کرگدن ها به طور عجیبی در برابر خشکی آسیبپذیر هستند.
Jack smiled, making Alice suddenly feel oddly vulnerable.
جک خندید و با این خنده آلیس ناگهان حس کرد به گونهای غریب بی دفاع شده است.
The company is in an economically vulnerable position.
شرکت به لحاظ اقتصادی در وضعیت شکننده ای است.
These offices are highly vulnerable to terrorist attack.
این دفاتر در برابر حملات تروریستی شدیدا آسیبپذیر هستند.
Old people are particularly vulnerable members of our society.
سالمندان به ویژه اعضای آسیبپذیر جامعه ما هستند.
People with high blood pressure are especially vulnerable to diabetes...
افرادی که فشار خون بالا دارند به ویژه در برابر دیابت آسیبپذیر هستند...
Plants that are growing vigorously are less likely to be vulnerable to disease.
گیاهانی که رشد خوبی دارند کمتر در برابر بیماری آسیبپذیر هستند.
Their tanks would be vulnerable to attack from the air.
تانک های آنها در برابر حمله هوایی آسیبپذیر خواهند بود.
...a table showing which cars are most vulnerable to theft...
جدولی که نشان میدهد کدام اتومبیل ها راحت تر مورد دستبرد قرار میگیرند...
The company could be vulnerable in a prolonged economic slump.
شرکت در یک دوره طولانی رکود اقتصادی میتواند آسیبپذیر باشد...
When the con man looked for targets, he always looked for vulnerable people.
مرد جانی وقتی دنبال قربانی بود، همیشه میگشت آدم های آسیبپذیر را پیدا کند.
The raccoon did not stay in the open for long because it knew it was vulnerable to an owl attack.
راکون به مدت طولانی در فضای باز نایستاد چون میدانست آنجا در معرض حمله جغد قرار دارد.
If you are a woman, do not put yourself in a vulnerable position by walking alone at night.
اگر خانم هستید، با تنها پیادهروی کردن در شب خود را در معرض خطر قرار ندهید.
Jane’s love for Jack was so great that she was vulnerable to his lies.
عشق جین به جک آن قدر شدید بود که او دروغ های جک را باور میکرد.
The bank looks very vulnerable to robbers.
به نظر میرسد بانک در برابر خطر سارقان به شدت آسیبپذیر است.
The armour protects vulnerable parts of the body.
این زره از بخش های آسیب پذیر بدن محافظت میکند.
The patient will be more vulnerable to infection immediately after surgery.
بیمار بلافاصله بعد از عمل در برابر عفونت آسیب پذیرتر خواهد شد.
Syn: capable of being injured, open to attack, defenseless, unprotected, exposed
@WordsCodes
208 viewsedited 19:08